هرج و مرج

وبلاگ شخصی محمدرضا ابوالحسنی

هرج و مرج

وبلاگ شخصی محمدرضا ابوالحسنی

کپی کردن مطالب وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

بایگانی
آخرین نظرات

«از سال 1943 مدنظر گرفتم منافع کشورم همان منافعی باشد که ایالات متحدۀ آمریکا دارد. ما در هیچ امر بنیادینی اختلاف نداریم... بعد از خدا، ما به ایالات متحدۀ آمریکاست که اعتماد داریم.»

ملک فیصل، در دیدار با سفیر آمریکا در عربستان[1]

سیاست خارجی عربستان سعودی اغلب به عنوان سیاستی که در اجرا بر روش «سکوت محتاطانه» تکیه دارد توصیف می‌شود؛ سیاستی که ذاتا به پوشیدگی و ابهام تمایل دارد. دستگاه دیپلماسی عربستان معمولا ترجیح می‌دهد پنهانکار باشد و از رویارویی خودداری کند. به این معنا، این سیاست نزدیک‌ترین سیاست به دور زدن حریف و دورترین سیاست از روش مستقیم است. رهبری عربستان بر این باور است که این، سالم‌ترین روش برای تعامل آنها با محیط پیرامونشان است که منطقه‌ای آکنده از درگیری و به دور از آرامش است. به همین دلیل هم بود که عربستان از گذشته‌های دور راه را برای هم‌پیمانش ایالات متحدۀ آمریکا باز می‌کرد تا سررشتۀ امور را به دست گیرد و برنامه‌های خاص خودش را در خاورمیانه پیگیری کند؛ برنامه‌هایی که عربستان اغلب موافق آنها بود.

در واقع، روابط میان عربستان و آمریکا در جریان جنگ دوم جهانی پی‌ریزی شد. در هجدهم فوریۀ 1943 روزولت، رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد: «دفاع از عربستان سعودی برای ایالات متحدۀ آمریکا امری حیاتی قلمداد می‌شود.» شرکت‌های نفتی آمریکایی ده سال قبل از اعلام روزولت مقدمات چنین روابطی را آماده کرده بودند، جایی که شرکت نفت استاندارد کالیفرنیا (Standard Oil of California) موفق شد امتیاز اکتشاف نفت در عربستان سعودی را به دست آورد و علاقمندان به پیگیری روابط واشنگتن ـ ریاض را دور هم جمع کند، به این اعتبار که دیداری که روزولت، رئیس جمهور آمریکا و ملک عبدالعزیز بن سعود، پادشاه عربستان سعودی را در بازگشت از اجلاس یالتا (فوریۀ 1945) در حضور چرچیل و استالین روی عرشۀ ناو کوینزی کنار هم نشاند سنگ بنای پیمان استراتژیکی را نهاد که پایۀ آن تضمین صدور نفت عربستان سعودی به آمریکا و هم‌پیمانانش در برابر حمایت واشنگتن از نظام سعودی بود.

در طول هفتاد سال گذشته معادلۀ «حمایت از نظام در برابر صدور نفت با قیمت معقول» ادامه یافته است. درست است که این روابط در مقاطعی از اختلاف نظر و تنش میان دو طرف خالی نمانده، اما این حالت‌ها استثنا بوده، نه قاعده. طوری که شاس فریمن، دیپلمات کارکشته و سفیر سابق آمریکا در ریاض در جریان جنگ اول خلیج [فارس] (1989-1992) که از قضا شخصیت معروفی است که روابط محکمی هم با مؤسسات سیاست خارجی آمریکا دارد می‌گوید: «در گذشته می‌توانستیم به آنها (سعودی‌ها) اعتماد کنیم؛ لااقل چون با سیاست‌های آمریکا مخالفتی نمی‌کردند، و در بیشتر اوقات از آن پشتیبانی هم می‌کردند.»

اما روابط میان دو کشور این روزها دیگر به منوال سابق نیست و این طور که پیداست متزلزل و دستخوش تلاطم‌های مختلف شده است. این اواخر گله‌های آشکاری از سوی مسئولان عالی‌رتبۀ سعودی صورت گرفت مبنی بر اینکه منافع پیمان مستحکم میان دو کشور در معرض محک قرار گرفته و همین باعث شد جان کری، وزیر خارجۀ  آمریکا اواخر نوامبر گذشته سفری عاجل به ریاض انجام دهد و در آن با ملک عبدالله و سعود الفیصل، وزیر خارجه و تعدادی دیگر از مسئولان عربستان دیدار کند. ولی در اینکه کری موفق شده باشد جلوی تیره شدن روابط میان دو کشور را بگیرد تردیدهای جدی وجود دارد.

دیوید ایگناسیوس، روزنامه‌نگار معروف واشنگتن‌پست از فروپاشی روابط عربستان و آمریکا سخن می‌گوید: «دو سالی هست که این روابط به این سو پیش می‌رود. از این جهت به ماشینی می‌ماند که آرام آرام به سمت پرتگاه پیش می‌رود.» این توصیف البته خالی از مبالغه نیست. اما کارشناسان آمریکایی دیگری هستند که پا را از این هم فراتر گذاشته‌اند و معتقدند آنچه روابط میان دو کشور به آن دچار شده نقطۀ عطف مسیری طولانی حاکی از ناامیدی و دست شستن تدریجی طرفین از یکدیگر است. روابطی که با پایان جنگ سرد آغاز شد و مراحل سخت و دشواری را برای هر یک از دو طرف در بر داشت: برای آمریکایی‌ها 11 سپتامبر 2001 فقط یکی از این مراحل بود، و در مقابلش برای طرف سعودی هم جنگ عراق (2003) و نتایج حاصل از سپردن حاکمیت عراق به اکثریت شیعه از سوی بوش پسر ـ لااقل از دید سعودی‌ها. می‌توان گفت این بزرگ‌ترین شکست و هزیمت استراتژیکی بود که عربستان طی چند دهۀ گذشته به آن گرفتار شد.

طبعا برای ریاض حتی قبل از جنگ عراق آسان نبود که ببیند بوش پسر داعیه‌دار ترویج دموکراسی در خاورمیانه شده، چون این موضوع پاشنۀ آشیل سعودی‌ها بود. موضوعی که از قضا بعد از 11 سپتامبر موضوع تبلیغات آمریکایی‌ها شد و با آن، کدورت میان دو هم‌پیمان هم بیشتر و بیشتر شد.

اما در عرصۀ رویارویی منطقه‌ای در شرق، ایران دشمنی بود که عربستان سعی داشت جلوی نفوذ و گسترشش را در منطقه‌ای که حریم همسایگی مستقیمش قلمداد می‌کرد بگیرد. بنابراین عربستان دو بار متوالی در لبنان، از گروه 14 مارس برای پیروزی در انتخابات پارلمانی (2005 و 2009) پشتیبانی کرد که اولویت اصلی در آن، جلوگیری از پیروزی حزب‌الله، هم‌پیمان ایران بود؛ همان حزب‌الله که بعد از امضای توافق دوحه از معادلات داخلی لبنان برای دستیابی خود و هم‌پیمانانش به حق وتو در حکومت لبنان استفاده کرد و در نتیجۀ آن بعدها گروه 14 مارس خود را خارج از دولتی یافت که نجیب میقاتی، نخست‌وزیر لبنان تشکیل داده بود.

در عراق، با همۀ تلاش‌هایی که سعودی‌ها به خرج دادند نتوانستند گزینۀ مورد نظر خودشان را که انتخاب ایاد علاوی به نخست‌وزیری عراق بود، عملی کنند. علاوی با آنکه بزرگترین فراکسیون را در پارلمان عراق به دست آورده بود حاکمیت را تسلیم نوری مالکی، رقیب نزدیک به تهرانش کرد، کسی که از زمان انتخابش در سال 2010 همچنان منصب نخست‌وزیری را در اختیار دارد.

در عرصۀ فلسطین، ملک عبدالله «توافق مکه» را میان حماس و فتح اجرا کرد که یکی از اهداف آن دور نگه داشتن حماس از تأثیر ایران بود. اما این توافق تنها چند ماه بعد که حماس حاکمیت را در نوار غزه به دست گرفت و نتوانست خود را بی‌نیاز از ایران ببیند عملا ساقط شد.

خلاصه، تمام این تلاش‌ها در سطح منطقه‌ای شکست خورد. سعودی‌ها حدود هشت سال روی «شکست» سرمایه‌گذاری کرده بودند، در حالی که «موفقیت» ـ به تعبیر گریگوری گاس، کارشناس آمریکایی امور خلیج [فارس] و شبه جزیرۀ عربی ـ همنشین ایران بود!

اوایل سال 2011 و در پی رویدادهای «بهار عربی» که توازن قوا را در منطقه تغییر داد، سعودی‌ها واکنش خشم‌آلودشان را پنهان نکردند. طبعا تلاش اساسی آنها بیش از تونس معطوف مصر بود؛ سقوط مبارک خسارتی جبران‌ناپذیر برای عربستان بود. چراکه آنها به نظام مبارک به عنوان وزنه‌ی مهمی که برای کنترل قوا در برابر نیروی فزایندۀ ایران شدیدا به آن نیاز داشتند می‌نگریستند.

 


1. سفیر آمریکا پارکر ت. هارت(Parker t. hart) از جون 1961 تا می 1965 عهده‌دار این مسئولیت بود. او مؤلف کتابی دربارۀ روابط عربستان سعودی با آمریکاست تحت عنوان: Saudi Arabia and United States: Birth of a Security Partnership. Bloomington, Indiana University, 1998.

 

پایان قسمت اول.

نظرات (۱)

یعنی حزب الله از حق وتو استفاده کرد تا گروه 14 مارس را بیندازد بیرون؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی