هرج و مرج

وبلاگ شخصی محمدرضا ابوالحسنی

هرج و مرج

وبلاگ شخصی محمدرضا ابوالحسنی

کپی کردن مطالب وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فتنه 88» ثبت شده است

باسمه تعالی

 

این روزها «موضع‌گیری» دربارۀ افراد و جریان‌های سیاسی و غیرسیاسی مد شده. از این جهت بی‌مناسبت ندیدم یکی دو چیزی که در این باره می‌دانم را بنویسم. از نکاتی شروع می‌کنم که باید در تحلیل گفتمان مد نظر قرار داد:

مادۀ اساسی مورد استفادۀ هر تحلیل‌گری در تحلیل گفتمان هر فرد، سخنان اوست. تحلیل رفتار هر کس معمولا به درد تحلیل شخصیت او می‌خورد و تحلیل شخصیت غالبا دردی را دوا نمی‌کند. ای بسا که رفتار شخصی ناشایست باشد، اما سخنانش درست و قابل تأمل. هرچند از منظر اخلاقی، درست این است که هر شخص لااقل به گفته‌های خودش عمل کند. اما نمی‌توان امر به معروف اشخاص را به صرف اینکه خودشان عامل به آن نیستند دور انداخت و نادیده گرفت. نکاتی که برای تحلیل گفته‌های یک شخصیت مورد استفاده قرار می‌گیرند اینهاست:

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۴
محمدرضا ابوالحسنی

باسمه تعالی

 

همین زمان گروه دیگری که «امام خمینی» را رهبر انقلاب می‌دانست گرچه گاهی کارهای غیراخلاقی هم می‌کرد و حتی از اینکه حریف سیاسی‌اش را، ولو با طرد و ردع فیزیکی (بله، باور کنید: رسما با کتک و فحش) از سر راه بردارد ابایی نداشت،[1] اما این‌همه را به خیال خودش از سر تکلیف می‌کرد و گمان داشت به این وسیله‌ به تکلیف انقلابی‌اش عمل کرده است.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۶
محمدرضا ابوالحسنی

باسمه تعالی

شش سال پیش، در روزهایی که کشور در تب و تاب رویدادهای پس از انتخابات می‌سوخت مطلب نسبتا مفصلی نوشتم و به طور خصوصی برای چند نفری از دوستان عزیزم از هر دو طیف سیاسی درگیر در ماجراها فرستادم تا اگر نکته‌ای دربارۀ آن به نظرشان می‌رسد بیان کنند. این احتیاط زیادی در انتشار مطلب به دو دلیل بود: یکی اینکه من اصالتا یزدی و در نتیجه ذاتا محتاطم. اما گذشته از این واقعیت شوخی یا جدی، این کارم دلیل اساسی دیگری هم داشت و آن این بود که بیش از آنکه از انتشار نوشته‌ام غرض سیاسی داشته باشم، حقیقتا دغدغۀ فرهنگی داشتم ـو هنوز هم دارم. (شاید بهترین دلیل بر صدق این مدعای من دست روی دست گذاشتنم به مدت شش سال و عدم انتشار این نوشته تا الان باشد که آب‌ها از آسیاب افتاده)

برخی از آن دوستان انتقادات بسیار بسیار تندی به من و نوشته‌ام داشتند که اگر می‌شد حاشیۀ انها را هم در همین نوشته می‌آوردم. برخی از آنها حقیقتا سوء تفاهم بود و برخی دیگر اختلاف موضع سیاسی. مثلا یکیشان فکر کرده بود من قصد دارم نهضت آزادی یا دکتر یزدی را مسخره کنم. اعوذ بالله که چنین قصدی کرده باشم. یا دیگری گمان می‌کرد من نظرم این بوده که به ریش تجربه‌های تاریخی بشر بخندم و آنها را دور بریزم. والله که چنین منظوری هم نداشته‌ام. اما خب، نوشته است دیگر. نوشته به تعبیر دوستی مثل بچه می‌ماند. از خانه که بیرون می‌رود دیگر کار خودش را می‌کند. بهر حال:

۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۴
محمدرضا ابوالحسنی